سگ (نام علمی: Canis Familiaris) یکی از پستانداران از راسته? سگسانان است. سگ دست کم از 14?000 سال پیش و بنا به شواهدی تازه از 150?000 سال پیش اهلی شدهاست.
«آب دریا از دهان سگ نجس نمیشود»
- «از سگجونی مثل هفتجوش است.»
- «از سه چیز باید حذر کرد، دیوار شکسته، سگ درنده، زن سلیطه.»
- «استخوان، قوم و خویش سگ است و سگ، قوم وخویش استخوان.»
- «به بهلول گفتند: ریش تو بهتر است یا دم سگ؟ گفت: اگر از پل جستم ریش من و گرنه دم سگ.»
- «به نفرین سگ، نان در تنور نمیافتد.»
- «تازی که پیر شد، از آهو حساب میبرد.»
- «حرف او و چاقوی جیب سگ یکی است»
- «خرگوش هرمزد را سگ هرمزد گیرد.»
- «دستی که از من بریده شد میخواهد سگ بخورد، میخواهد گربه.»
- «دلم خوشه زن بگم (بیگ) اگر چه کمتر از سگم.»
- «دیگی که واسه ما نمیجوشه سر سگ توش بجوشه.»
- «زن سلیطه، سگ بیقلادهاست.»
- «سر سگ بودن بهتر از دم شیر بودن است»
- «سگ است آنکه با سگ رود در جوال.»
- «سگ استخوان سوخته را بو نمیکند.»
- «سگان از ناتوانی مهربانند وگرنه سگ کجا و مهربانی.»
- «سگ بابا نداشت سراغ حاجعموش را میگرفت.»
- «سگ بادمش زیر پاشو جارو میکنه.»
- «سگ باش، کوچک خونه نباش.»
- «سگ باقلاده شکار نمیکند.»
- «سگ بعد از شستن نجستر است.»
- «سگ پاچه صاحبش را نمیگیره.»
- «سگ چیه که پشمش چی باشه.»
- «سگ در حضور به از برادر دور.»
- «سگ در خانه? صاحبش پارس می کند.»
- «سگ در خانه? صاحبش شیره.»
- «سگ دستش نمیشه داد که اخته کنه.»
- «سگ را پیش یوز ادب میکند»
- «سگ را چو در تنگی بگیرند بگزد»
- «سگ را که چاق کنند هار میشه.»
- «سگ را میزند که شیر هوای کار خود را داشته باشد.»
- «سگ زنده بهتر از شیر مرده است»
- «سگ سفید ضرر پنبهفروشه.»
- «سگ سیر دنبال کسی نمیره.»
- «سگ صاحبش را نمیشناسد.» (کنایه از شلوغ بودن جایی)
- «سگ که چاق شد گوشتش خوراکی نمیشه.»
- «سگ که سیر شد سرکش میشود»
- «سگ لاینده گیرنده نباشد.»
- «سگ ماده در لانه، شیر است.»
- «سگ نازیآباده، نه خودی میشناسه نه غریبه.»
- «سگ نمکشناس به از آدم ناسپاس.»
- «سگی به بامی جسته، گردش به ما نشسته.»
- «سگی که برای خودش پشم نمیکند برای دیگران کشک نخواهد کرد.»
- «سگی که پاچه از قصابخونه بدزده، نون خودش را بریده.»
- «سگی که برای خودش پشم نمیکند برای دیگران کشک نخواهد کرد.»
- «سگی که پارس کنه، نمیگیره.»
- «سگی که پارس میکند گاز نمیگیرد.»
- «شغال بیشه مازندران را نگیرد جز سگ مازندرانی»
- «کاه را پیش سگ و استخوان را پیش خر میریزد.»
- «کلهپز برخاست سگ جایش نشست»
- «مواظب باش سگ پاچهات را نگیرد.»
- «نه خود خورد، نه کس دهد؛ گـَنده شود، به سگ دهد
نوشته شده در یادداشت ثابت - دوشنبه 91/1/29ساعت
12:20 عصر توسط علیرضا پانی
نظرات ( ) |